عشق مامانعشق مامان، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

ارزوی مامان

پسر گلممممممممم بلاخره به دنیا اومد

سلام فقط اومدم یه خبر بدم و برم .... بعدا با جزئیات تعریف میکنم .... علیرضای نازنینم چهارشنبه 19 شهریور فدم روی چشم من و باباییش گذاشت پسرم تولدت مبارک عکس پسرم در ادامه مطلب     اینم عکس عزیز دلم خاله ها ببینید چقدر پسرم خوشکله الهی فداش بشممممممم   فدات بشم که اینقدر ناز خوابیدی فدای موهای نانازیت بشم من   ...
21 شهريور 1393

هفته سی وهشت

فقط باید خدا را شکر کنم به خاطر تک تک این لحظه ها .... لحظه هایی که تصورش را هم نمیکردم بهش برسم .... اونقدر توی این مدت تاپیک و سایت و وبلاگ زایمان زودرس خونده بودم که داشتم افسرده میشدم ولی خدا را شکر می کنم که تا الان رسیدم درسته خیلی سختی کشیدم درسته خیلی اذیت شدم و الان سه ماهه حتی خونه مامانم نرفتم و پامو به جز برای ویزیت دکتر ازخونه نذاشتم بیرون.... درسته که از صبح تا شب فقط دراز کش بودم و از درد استخونای بدنم خواب نداشتم و درسته که زجر کشیدم اما همه اینا ارزش رسیدن به این روزها را داشت ارزش دیدن بچه ام توی بغلم نه توی دستگاه همه این سختی ها تموم میشه و با امدن پسر نازم فقط شاد میشم خدا یا هزار هزار هزار بار شکرت که خطر تموم شد خدایا ...
18 شهريور 1393

هفته سی وهفت

سلام امید زندگیم خوبی پسرکم؟ وااااااااااای عزیزم خدا میدونه چقدر خوشحالم چون بلاخره خطر زایمان زودرس تمام شد و امروز وارد هفته سی و هفت شدیم که هر موقع قدمای نازت را به این دنیا گذاشتی دیگه نارس نیستی نفسم..... فقط خدا میدونه من چی کشیدم تا امروز ..... از دیروز قرصام قطع شده و دیگه باید منتظر اومدنت باشم الهی مامانی فدات بشه یکم بیشتر بمون توی دلم تا تپلی بشی بعد از خدا اجازه بگیر و بدو بیا بغلم که بیتابتم .... خیلی دوست دارم علیرضای نازنینم ...
10 شهريور 1393

دلتنگی ها

سلام دردونه من خوبی مامانی؟ این روزا یه حس عجیبی دارم یه حسی بین خواستن و نخواستن با اینکه با تمام وجودم دلم میخواد بغلت کنم و ببوسمت و ببویمت اما دلم تنگ میشه .... دلم تنگ میشه برای اینکه فقط مال من باشی..... دلم تنگ میشه برای اینکه فقط من حست کنم..... دلم تنگ میشه برای اینکه وقتی دستم را میذارم روی دلم یه لگد بهش بزنی .... دلم تنگ میشه برای سکسکه هات.... دلم تنگ میشه برای دلهره هایی که توی تمام این مدت برات داشتم..... پسر گلم دلم برای یکی بودنمون هم تنگ میشه..... دیگه هرجا میرم دلم قلمبه نیست که همه بفهمند من یه فرشته دارم که داره توی وجودم رشد میکنه.... فرشته من تو از توی دلم میایی توی بغلم ولی اونجوری دیگه فقط مال من نیستی همه میتونند...
4 شهريور 1393
1